گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
همیشه برای “ماندن ” دلیل هست …
و برای “رفتن” بهانه.
همیشه برای “خواستن” نیاز هست …
و برای “رد کردن”، مصلحت.
همیشه برای “داشتن” فضا هست …
و برای “نداشتن” تقصیر.این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،
به پای ماندن و دست خواستن و عشق داشتنت، بر می گردد
اگر داری که بسم الله …
اگر نه، جهان پر است از “بهانه” و “مصلحت” و “تقصیر” بی صاحب !
امشب شبی است همانند شبهای دیگر ولی نه تفاوتی دارد امشب مهتاب در پشت ابرهای سیاه کمین کرده تا اشک ریختن آسمان را به تماشا بنشیند و چه دلگیر است نیمه شبی بارانی و نیمکت خالی ....
امشب آن کارتن خواب که هر روز بر روی این نیمکت می آرمید نیست و در جایی تنگ و سرد برای خود پناهگاهی کوچک درست کرده که از شر شر باران در امان باشد و در سویی دیگر کشاورزی با شادمانی به آسمان می نگرد و از خدا می خواهد باران همچنان بر بام خانه ببارد ....
و در این میان کار خدا چه سخت است ...